بن بست کجا ؟
شاید خیلی از ما ها در طول زندگی مان به این سوال برخورد کنیم که بن بست زندگی مان کجاست؟و یا اینکه آیا اصلا انسان که آفریده خداوند مهربان است به بن بست می رسد؟
امروز یکی از دانشجویان که از سادات هستند با این سوال (بن بست زندگی کجاست؟) ذهنم را مشغول کرد و برای این که احساس کردم شاید سوال خیلی از عزیزان باشه به دنبال پاسخ بودم که به قرآن این کتاب که فصل الخطاب زندگی ما انسان هاست ولی متاسفانه امروزه خیلی از ما ها فقط و فقط برای خرید منزل جدید و یا عروس خانم بی حجاب و با ظاهر زننده موقع مراسم ازدواج مشغول خواندن و یا آقا دامادها با پوششی غیر متعارف در زمان خواندن خطبه عقد مشغول به خواندن آن هستیم البته در این زمینه حرف هایی دارم که ان شاالله در آینده خواهم گفت؛ به سوره ی آل عمران از آیات 30 تا 37 مراجعه کردم و تفسیر این آیات بسیار زیبا بود. و برای این جوان محترم پاسخ دادم و احساس کردم در این مقاله بیشتر بدان بپردازم و شاید مورد بهره برداری خیلی از عزیزان باشد.
همه ی شما می دانید در میان پیامبران الهی حضرت موسی(ع) به کلیم الله معروف هستند. روزی حضرت موسی(ع) از خدا پرسید خدایا من میخواهم عذاب تو را ببینم؟ خداوند منان عرضه داشت: یا موسی برو در فلان شهر و فلان کوچه و فلان منزل یک جوان را مورد عذاب قرار دادم و در اینجا اجازه بدهید راحت تر بگویم فرض کنید امام زمان (عج) چنین درخواستی کرده باشد و به آدرس داده شده از سوی خداوند به آن مراجعه کند و آن آدرس این باشد در شهر تهران خیابان بهشت کوچه نیلوفر پلاک 14
با این فرض پیامبر خدا حضرت موسی آمد و دید اون جوان در کمال ناز و نعمت زندگی می کند و از خودش پرسید این چه عذابی است؟ برگشت و خدمت خداوند منان عرضه داشت یا رب: من رفتم و اون آدرس را پیدا کردم اما عذابی ندیدم؟ خداوند فرمود: یا موسی من بهترین و زیباترین و قشنگ ترین و لذت بخش ترین لحظه را از او گرفتم و همه چیز را بهش دادم و این عذاب بالاترین عذاب است.
حضرت موسی(ع) در ادامه پرسید خدایا من متوجه نشدم کدام عذاب؟ فرمود: به اون جوون اجازه نمی دهم به درگاه من بیاید سجده کند و از من چیزی درخواست کند این بدترین عذاب برای اوست.
حال دقت کنیم در طول زندگی شده این سوال را کنیم که بن بست زندگی کجاست؟ آری خیلی از ما ها مشغول زندگی هستیم و با بهترین امکانات در میان اطرافیان زندگی می کنیم اما حتی یک رکعت نماز با عشق و یا حتی یک بار نشده با بهترین امکانات در اختیارمان به درگاه خداوند سجده کنیم این همان عدم اجازه از سوی خداست که به ما نمی دهند.
راستش به یاد اون جوونهایی افتادم که در طول زندگی کوتاه مدت اما بسیار موثرشان چگونه با خدا معامله کردند و واقعا چه طوری در سن کم ره صد ساله را یک شبه طی کردند؟ آره شهدا را می گویم همون هایی که وقتی آدرس زندگیشان را خدا به امام معصومش داد و به زندگی آن ها سری زد دید آن جوان ها جزو آن دسته از بندگانی هستند که از شوق دیدار خدا فقط و فقط جسم خاکی دارند و خیلی هم از امکانات بهره مند نبودند اما چنان با خدای خویش حرف زدند که در این دنیا به بن بست نرسند و مبادا جزو آن جوونی باشند که همه ی امکانات را دارند اما سعادت و توفیق عبادت خالق را نداشته باشند.
به نظر من این بدترین مرحله بن بست زندگیست که هر کدام از ما ها در موقعیت های شغلی با داشتن کلی امکانات اما توفیق به درگاه خدا رفتن را نداریم شاید یک مهندس و یا پزشک و یا استاد دانشگاه و یا کارمند و یا دانشجو یا یک معلم و یا وزیر و یا وکیل و یا.......باشیم. و ندانیم این بست (عذاب الهی) بدترین بن بست زندگیست.